فمالی لا ابكی ؟!
پس چرا گریه نكنم؟!
ابكی لخروجِ نفسی
گریه میكنم برای جان دادنم
ابكی لظلمة قبری
گریه میكنم برای تاریكی قبرم
ابكی لضیق لحدی
گریه میكنم برای تنگی لحدم
ابكی لسؤال منكر ونكیر ایای
گریه میكنم برای سوال نكیر و منكر از من
” دعای ابوحمزه “
سعد بن معاذ یکی از یاران رسول خدا (ص) بود که در تشییع جنازهاش 70 هزار فرشته شرکت کردند
و خود رسول خدا هم او را دفن کرد
و با این همه پیامبر اسلام سر به آسمان گرفته و فرمودند: سعد نیز فشار قبر دارد …
(الکافی، جلد3، صفحه ی236)
استاد دانشگاه و طلبه ی حوزه
گفتگویی صمیمانه با طلبه پژوهشگرخانم نیتی
1-لطفا خود را به طورکامل معرفی نمایی.؟ اینجانب فاطمه نیتی هستم 30سال دارم ومتاهل هستم .سال 1383از دانشگاه تربیت معلم تهران در رشته مترجمی زبان انگلیسی فارغ التحصیل شدم و به تدریس در موسسات زبان مشغول شدم . چند ساعتی در هفته را در یکی دو مدرسه غیر انتفاعی تدریس می کردم و ترجمه هایی نیز به طور پراکنده انجام می دادم . سال 1386 در دانشگاه آزاد واحد گرمسار در رشته آموزش زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم و بعد از فارغ التحصیلی به تدریس زبان انگلیسی در دانشگاه آزاد، پیام نور مشغول شدم. وتا امسال تقریبا سه سال است که فعالیتم با دانشگاه آزاد و پیام نور گرمسار ادامه دارد.
2- کار تحقیقی که انجام دادید چه بوده آن را معرفی نمایی لطفا ؟. کار تحقیقی من یک ترجمه علمی مربوط به علم نجوم بود که جزء کتاب های مورد مطالعه برای دانش آموزان و دانشجویان شرکت کننده در المپیاد نجوم می باشد . در این کتاب روش محاسبه های نجومی به افراد علاقمند آموخته می شود و این مطلب مطرح می شود که فردی که علاقمند به ستاره شناسی است با داشتن تلسکپی که استاندارد های علمی را داشت باشد و در شرایط جوی مساعد به تنهایی قادر به محاسبه ی فاصله های نجومی می شود . نام کتاب “"measure the solar system yourself است یعنی"خودتان منظومه ی شمسی را اندازه گیری نمایید”
3-برای کار ترجمه چه مراحلی را طی کرده اید ؟َ برای ترجمه بایستی از قبل درباره ی موضوع مطالعه کرد که از مبانی ترجمه است. سپس با داشتن یک فرهنگ لغت تخصصی در همان رشته اجتناب ناپذیر است.زیرا لغات، همان طور که می دانیم، معانی مختلف می توانند داشته باشند . در نهایت وفادار بودن به متن وبیان حق مطلب از دیگر ویژگی های یک ترجمه صحیح واصولی است.
4-چه مدت کار ترجمه کتاب طول کشید ؟ برای انجام این ترجمه وقت زیادی به من داده نشد . چون خیلی سریع به این ترجمه نیاز داشتند من یک هفته قبل از عید نوروز این کتاب را تحویل گرفتم و تا پایان روز سیزدهم کار ترجمه تمام شده بود.
5-اگر طلبه ها بخواهند کتابی را ترجمه کنند باید چه کارهایی انجام دهند؟ ايا موسسه و سازمان خاصی برای معرفی کتاب هایی که نیاز به ترجمه دارند ، وجود دارد؟ اگر با انتشارات خاصی آشنا باشند می توانند از طریق انتشارات کتاب هایی که نیازمند ترجمه هستند را شناسایی و دریافت کنند. در غیر این صورت هم کتاب های زیادی در سایت های مختلف وجود دارد که نویسندگان آن ها،این کتاب ها را که به زبان های مختلف هستند برای مطالعه گذاشته اند .به صورت ایمیل زدن به نویسنده و مطﺌمن شدن از اینکه کتاب ترجمه نشده و کسب اجازه از وی می توان کتاب را برای مطالعه ی عموم ترجمه . کرد البته در ایبن موارد باید از مشورت افراد آگاه استفاده نمود تا کتاب های انتخاب شده کتاب های مفیدی باشند
6- چرا طلبه شدید؟ با اینکه استاد دانشگاه با مدرک فوق لیسانس هستید؟ مثل همه الطاف دیگر خدا،طلبه شدن من هم از لطف خدا بود. من همیشه به درس خواندن در حوزه علاقه داشتم و مانند هم طلاب دیگر به علوم دینی و خداشناسی در حدی بیشتر و فراتر فکر می کردم که به حمد خدا در این مسیر قرار گرفتم. به نظر من داشتن هر گونه مدرک دانشگاهی و در هر سطحی لزوم خود سازی و خدا شناسی را رفع نمی کند .حالاچه این تحصیل و خود سازی در حوزه بشد یا فردی ،یا به نحوی دیگر همه به این مطلب نیاز دارند .اگر استاد دانشگاهی خود را از این علوم بی نیاز بداند افکار و اعمالش خیلی سریع تر از درسش به دانشجویان ودر نهایت به جامعه منتقل شده و همگان را در خطر بی دینی قرار می دهد .
7-آیا برای ایجاد ارتباط با رشته تخصصی خود و دروس علوم دینی حوزوی برنامه هایی دارید ؟ آن ها چیست و چگونه ان را ایجاد می کنید؟ باتوجه به تسلط من بر زبان انگلیسی اگر از لحاظ دروس حوزوی هم انشاء ا… پیشرفت کنم وبه جایی برسیم که علوم و کلامم تاثیر گذار باشد ، به کار کردن به عنوان مبلغ دینی در کشورهای دیگر در صورت فراهم آمدن فرصتی فکر خواهم کرد. و من الله توفیق
برگزاری نشست هم اندیشی اساتید حوزه ودانشگاه در مدرسه علمیه فاطمیه (س) گرمسار
خانم رنجبر معاون پزوهش مدرسه علمیه فاطمیه (س) گرمساراز برگزاری نشست هم اندیشی اساتید حوزه ودانشگاه، دراین مدرسه ،عصر امروز خبر داد. در این نشت که به مناسبت هفته پزوهش برگزار می گردد اساتید به بیان نقطه نظرات خود در ارتباط هر چه بیشتر وبهتر حوزه ودانشگاه وبررسی مشکلات وموانع آن خواهند پرداخت .
لهوف سید ابن طاووس ، مشهور ترین روایت از واقعه کربلا
کتاب «اللهوف علی قتلی الطفوف» که به «لهوف» شهرت دارد قطعا یکی از مشهورترین مقاتلی است که پیش از دوران معاصر تدوین شده است و البته سهم گردآورنده آن یعنی سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس مشهور به سید بن طاووس (درگذشته ۶۶۴ هـ) را نباید نادیده گرفت. سید بن طاووس خود میگوید که پس از تدوین کتاب مشهورخود «مصباح الزائر» به فکر تدوین کتابی افتاد که مقتلی مختصر باشد و زائر بتواند در هنگام زیارت حرم سیدالشهدا ع در روز عاشورا آن را همراه داشته باشد، و چنین شد که برخلاف سیره معمول خود کتابی نه در باب ادعیه و زیارات که در باب تاریخ نوشت. سید بن طاووس لهوف را به سه بخش تقسیم کرده است: قسمت اول از ابتدای تولد سیدالشهدا ع و اشاراتی که از همان روزهای نخست در روایات قدسی و اهل بیت ع به قضایای کربلا بوده شروع میشود و پس از نقل تفصیلی آنچه در کوفه برای مسلم بن عقیل ره پیش آمد با ورود سید الشهدا ع به کربلا پایان میپذیرد. قسمت دوم گزارشی نه چندان مختصر از شرح نبرد و شهادت اصحاب تا وقایع مربوط به ظهر عاشوراست و قسمت سوم نیز از عصر عاشورا و داستان اسارت اهل بیت امام حسین ع شروع و تا بازگشتشان به مدینه و بیان حالات امام سجاد ع در مدینه پایان مییابد. کتاب ابن طاووس اقبال بسیاری پیدا کرد؛ بارها ترجمه، شرح، تلخیص و حتی به نظم درآمد و تا به امروز به عنوانی مقتلی معتبر شناخته میشود. اما سید بن طاووس در همه کتاب منبع نقل قولهای خود را ذکر نمیکند و نقلهای بسیاری را بدون ذکر منبعی دقیق میآرود، هرچند این نکته به احتمال زیاد به قصد وی در تالیف اثری مختصر و یا جوان بودنش در هنگام تالیف برمیگردد، اما کار پژوهشگران بعدی در تعیین میزان اعتبار و ارزش روایات وارده را سخت میکند، خاصه آنکه قسمت عمده وقایع را سید بن طاووس از زبان «الراوی» نقل میکند که چندان مشخص نیست به چه کسی اشاره دارد. هرچند جای خالی ابومخنف در سراسر این کتاب و نیز تشابهاتی که برخی نسخ خطی مقتل منسوب به وی با اثر سید دارد، این احتمال را تقویت میکند که ابومخنف همان «الراوی» مجهول کتاب باشد.
کتاب «لُهُوف» ابن طاوس اختصار و اشتهار را با هم جمع کرده و در نزد علماى برجسته شیعه جایگاه مهمى براى خودش باز کرده است به طورى که شهید محراب آیت اللّه سیّد محمد على قاضى تبریزى مى فرماید: «کتاب لهوف سیّد ابن طاوس - رحمة اللّه علیه - نقلیّاتش بسیار مورد اعتماد است و در میان کتب مَقاتل کتاب مَقْتَلى به اندازه اعتبار و اعتماد به آن نمى رسد و در اطمینان بر آن کتاب در ردیف اول کتب معتبره مقاتل قرار گرفته است.» ابن طاوس - که على بن طاوس باشد - فقیه ، عارف ، بزرگ ، صدوق ، موثّق ، مورد احترام همه و استاد فقهاى بسیار بزرگى است. ایشان اولین مقتلِ بسیار معتبر و موجز را نوشتند. البته قبل از ایشان مقاتل زیادى است. استادشان «ابن نما» مقتل دارد، شیخ طوسى مقتل دارد، دیگران هم دارند، مقتلهاى زیادى قبل از ایشان نوشته اند؛ امّا وقتى « لهوف » آمد، تقریبا همه مقاتل، تحت الشعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبى است؛ چون عبارات، بسیار خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است.»
سید ابن طاووس؛سید رضى الدین، على بن موسى بن جعفر بن طاووس، از نوادگان امام حسن مجتبى و امام سجاد علیهماالسلام در روز 15 محرم سال 589 هجرى در شهر حله به دنیا آمد. جد هفتم ایشان، محمد بن اسحاق، که به خاطر زیبایى و ملاحتش به طاووس مشهور شده بود از سادات بزرگوار مدینه محسوب مىشد.پدر او، موسى بن جعفر نیز، از روات بزرگ حدیث است.
وی را مستجابالدعوه و واقف براسم اعظم دانستهاند و از برخی تألیفاتش برمیآید که به ملاقات حضرت ولی عصر(عج) نائل شده و برخی نکات را از محضر حضرت استفاده کرده و از جمله اسم اعظم را از زبان مبارک امام زمان(عج) آموخته است. وی دارای نفس عجیب و بسیار تأثیرگذاری بوده است. از کثرت ورع و تقوی او را «قدوة ا لعارفین و مصباح المجتهدین» لقب داده اند. از دادن فتوی دراحکام شرعی به شدت امتناع داشته و جز کتاب «غیاث الوری» که حاشیه ای بر یک کتاب فقهی است کتاب دیگری تألیف نکرده است. تولد او در سال۸۵۹ یا ۵۸۳ در حله و وفاتش روز دوشنبه، پنجم ذی قعده سال۶۶۴هجری در بغداد بوده است البته جسم مطهر او را در نجف در جوار بارگاه ملکوتی سیدالاوصیاء علی بن ابیطالب(ع) به خاک سپردهاند. سید در زمان مستنصر، خلیفهی عباسی میزیسته و با این که خلیفه تلاش کرد او را وارد مسائل سیاسی کند و منسب"نقابت طالبیین” را به او واگذار کند ولی موفق نشد. در زمان سقوط بغداد توسط هلاکوخان، نقابت طالبیین را بر او تحمیل کردند. گرچه سید در ابتدا نپذیرفت اما خواجه نصیرالدین طوسی او را آگاه کرد که درصورت عدم قبول، او را خواهند کشت. گذشته از علم و دانش بسیار دقیق، عمیق و مراقب بود به همین جهت میرزا جواد ملکی تبریزی که خود از عرفای بزرگ است لقب «سیدالمراقبین» را به ایشان داده است. با این که عمر طولانی نداشت ۵۰ تا ۶۰ جلدکتاب را به او نسبت دادهاند. بیشتر این کتب در زمینهی دعا و زیارات است از جمله؛ اسرارالصلوة، الاقبال الصالح الاعمال، مصباح الزائر، جناحُ المسافر، الطرائف فی مذهب الطوائف، کشف المحجه لثمرة المهجه. یکی از آثار او کتاب مشهور«اللهوف یاالملهوف علی قتل الطفوف» است که بارها در هند و ایران به چاپ رسیده است. معرفی کتاب لهوف: لهوف ازواژهی “لهف” به معنی سوگ وناله و"طف” به معنی اندک وکم گرفته شده. کربلادستکم شانزده نام داشته که برخی عبارتنداز: مشهدالحسین(ع)، غاضریه، نواویس، طف و…. شیخ جعفرشوشتری(ره)مقتل ایشان رامشهورترین مقتل میدانسته است. سید، شاعر، ادیب ونقاد هم بوده است لذا ردّپای ذوق ادبی اودرلهوف قابل مشاهده است. بیان کتاب لهوف بسیارنرم بوده به گونهای که میتوان آن رابه صورت مرثیه خواند. این کتاب بایک شیوهی داستانی نوشته شده است. سید، چاشنیهای شعری خورادرجای جای کتاب آورده به گونهای که کمترصفحهای ازکتاب است که یک شعردرآن نباشد. اصل کتاب لهوف عربی است وچندین باربه فارسی ترجمه شده است. منبع: عاشورا نگاران،پژوهش وتحقیقی در منابع، مقاتل و مآخذ عاشورایی، دکترمحمدرضاسنگری،صص۴۵-۴۰
السلام ای وادی کرب وبلا
السلام ای کشته های بی کفن
السلام ای سرزمین ذوالمنن
اسلام ای وادی لب تشنگان
سلام بر نـور، بر روشنایی، بر دهمین خورشید . .
علم و دانش بهترین یادبود ، برای انتقال به دیگران است ،
ادب زیباترین نیكی ها است
و فكر و اندیشه ، آئینه صاف و تزیین كننده اعمال و برنامه ها است
“ امام هادی - علیه السلام “
دوست دارم گدای تو باشم ✿✿ سائل دستهای تو باشم
نیمـ ه شبهای ماهِ ذی الحجّـ ه ✿✿ زائرِ سامرای تو باشم
یا دعای قنوتِ من باشی ✿✿ یا دعای قنوتِ تـو باشم
ما فقـیریـم، سُفره ای واکن ✿✿ سامــرا را حوالـ ۀ مـا کن
·٠•● ای مسیحای سامــرا هـــادی ✿✿ آفتـابِ مسیرِ ما هـــادی ●•٠·
سلام بر نور، بر روشنایی، بر دهمین خورشید!
سلام بر تابناک ترین ودیعه الهی در زمین، بر مجد و شرافت، بر پاکی و عزت!
سلام بر او که یادگار فضیلت و پارسایی، سخاوت و پاکیزگی بود!
نخل های هدایت از برکت دستانش ثمربخش بود و سَحَر از دیدن قامت زیبایش تبسم بر لب داشت.
دست های حاجتمندان، بی آنکه سرشار باشند، از درگاهش دور نمی شد و همگان در برابر شکوهش فروتن بودند.
·٠•● میلاد خجسته و پرفــروغش مبارک ●•٠·
اگر خـدا را باور کنـــــــــم . .
حضرت آیت الله بهجت (ره) می فرمودند:
« پنبهای به یك گوش داخل كن تا آنچه را میشنوی، اندكی بماند و از گوش دیگر بیرون نرود ».
عیب ما همین است كه سخن انبیا و معصومین(علیهمالسلام) را نمیشنویم.
اندكی باید دل داد، او خود دلبری خواهد كرد!
فقط باید رو كنیم !
كتاب «الطریق الی الله» نوشته مرحوم شیخ حسین بحرانی رحمهالله است. كه به «سلوك عرفانی» ترجمه شده است. معمولاً به دوستانم سفارش میكنم آنرا تهیه كنند. او مینویسد رسیدن به خدا بسیار آسان است چون خداوند، خود به ما نزدیك است؛ «َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگگردن به او نزدیكتریم»1. از جمله نكاتی كه از این آیه شریفه می شود استفاده کرد این است که گویا آیه می فرماید: ارتباط ما با خدا اینگونه است كه اگر خدا در نقطهای از روی زمین ایستاده باشد و من پشت او باشم، باید دور كره زمین راه بروم، تا به او برسم! و حال آنكه اگر روی خود را برگردانم، خیلی آسانتر به او میرسم.
خود ما اعمال و كارها را سخت میكنیم !
امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: تو از خلق خود پنهان نیستی، مگر اینكه اعمال خراب آنها میان تو و آنها فاصله شود. یكی از آن اعمال همین است كه اشتباه میرویم و دور كره زمین را میچرخیم، ولی روی خود را بر نمیگردانیم. «وجهاللهی كه اولیا به آن رو میكنند، كجاست؟» هر طرف روكنیم، وجه اللّه همان طرف است. فقط باید روكنیم!
گمان میكنم كلید درمان رذائل همین است؛ اگر خدا را باور كنم: دیگر غیبت نمیكنم، تهمت نمی زنم، حسودی نمیكنم. مثلاً اگر دوستان تعریف میكنند كه آقای فلانی مرد خیلی خوب و باسوادی است، فوراً میگوییم: «بله! اما موفق به نماز شب نیست!» این گفته یعنی: من موافقم؟! یا نه میخواهم او را زمین بزنم؛ چون فكر میكنم، بناست محبوبتر از من شود! اگر دنبال محبوبیت هستیم، باید دیگران را رها كنیم و دنبال كسی كه محبوبیت را اعطا میكند، برویم.
اگر با این دیدگاه جلو رفتیم، خواهیم دید كه ترسی از گذشته و آینده نداریم. راحت زندگی میكنیم، چون یكی هست كه همه كاری از او برمیآید. فقط كافی است من اندكی ارتباط داشته باشم.
طریق بندگی
از آیت اللّه عراقی (رحمهالله) و اخیراً از جناب آیت اللّه سید عباس كاشانی (دامت بركاته) شنیدم كه میفرمودند: با بزرگان، آیت اللّه بروجردی (رحمهالله) را از منزل تا مسجد اعظم تشییع كردیم. برای خاكسپاری. فقط علما و مراجع را راه دادند و جلوی راه را برای دیگران بسته بودند. من همراه علما به داخل رفتم.
فردی برای تلقین آقای بروجردی (رحمهالله)، داخل قبر شد. بعد از چند لحظه بالا آمد و گفت: من نمیتوانم! گفتند: چه شد؟ گفت: آقای بروجردی با من تكرار میكند؛ میترسم! به فرد دیگری گفتند تلقین را بخواند، وقتی داخل شد سریع از قبر بیرون آمد و گفت: آقای بروجردی با من تكرار میكند. ما عادت كردهایم مردههایی كه دفن میكنیم، باید مرده باشند! ولی آقای بروجردی زنده است. آقای عراقی (رحمهالله) گفت: من تلقین را میگویم. داخل قبر شدم و گفتم.
گمان نكنیم، او الان در قبر «لا اله الا الله» میگوید، بلكه او عمری با این ذكر میزیست. ناگهانی نیست. وقتی روز عید غدیر، پسری آیه سجدهدار خواند، آقای بروجردی رحمهالله با لباس عید، به زمین افتاد و سجده كرد. بنده بود و بندگی را میدانست. باید بندگی كرد تا به انسان همه چیز را بدهند.
بسیار عجیب است، زمانی كه من و شما را داخل قبر میگذارند، میگویند: «اسمع، افهم؛ بشنو و بفهم!» این گوش ما شنوا نیست. حضرت امامخمینی (قدسسره) بارها در كتاب «چهل حدیث» به این مضمون میفرمایند: «ای برادر، این پنبه را از گوش خود بیرون كن، میخواهم دو كلمه حرف بزنم…» حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله) گونه دیگری می فرمودند:«پنبهای به یك گوش داخل كن تا آنچه را میشنوی، اندكی بماند و از گوش دیگر بیرون نرود». عیب ما همین است كه سخن انبیا و معصومین (علیهمالسلام) را نمیشنویم. اندكی باید دل داد، او خود دلبری خواهد كرد!
بهراستی میخواهیم به كجا برسیم؟ قصد كجا كردهایم؟ پدری وصیت كرده بود: «پسرم اگر میخواهی قمارباز شوی، ایرادی ندارد ولی فقط با رئیس قماربازها، قمار كن!» وقتی آن پسر خواست قمار كند، رفت سراغ رئیس قماربازها. دید لباس مندرس و خانه كوچكی و… گفت: تو كه رئیسی، این چه وضعی است؟ گفت: همه را باختم. آن پسر با خود گفت: كاری كه به این جا ختم شود، دنبال نمیكنم.
ما استعداد رسیدن به انسان كامل را داریم. در همه ما استعداد خلیفه اللهی بالقوه وجود دارد. این استعداد در ائمه معصومین علیهم السلام به فعلیّت رسیده است.
———————-
1. سوره ق آیه 16
آیتالله مرتضی آقاتهرانی
حج ابراهیمی در بیان امام خمینی (ره)
“حج بی روح و بی تحرّك و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و شرك برنیاید حج نیست"1
“فریضه حج در میان فرایض، از ویژگی خاصی برخوردار است و شاید جنبه سیاسی و اجتماعی آن بر جنبههای دیگرش غلبه داشته باشد، با آن كه جنبه عبادیاش نیز ویژگی خاصی دارد."2
“بزرگترین درد جوامع اسلامی این است كه هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احكام الهی را درك نكرده و حج با آن همه راز و عظمتی كه دارد، هنوز به صورت یك عبادت خشك و یك حركت بیحاصل و بی ثمر باقی مانده است.”3
و در ادامه در باره اهمیت حج از بعد سیاسی ـ اجتماعی و وظیفه حج گزاران میفرماید: “حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند میشوند ولی اندیشمندان و غواصان و دردآشنایان امت اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیك شدن و فرورفتن در احكام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهر هدایت و رشد و حكمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت و همان اندازه كه آن كتاب زندگی و كمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاك كج فكریهای ما دفن گردیده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است ؛ سرنوشتی كه میلیونها مسلمان هر سال به مكه میروند و پا جای پای ابراهیم واسماعیل و هاجر میگذارند ولی هیچ كس نیست ازخود بپرسد ابراهیم (ع) و محمد(صلی الله علیه و آله) كه بودند و چه كردند و چه هدفشان بود، از ما چه خواستند. گویی به تنها چیزی كه فكر نمیشود همین است مسلّم حج بی روح و بی تحرّك و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و شرك برنیاید حج نیست."4
امام خمینی (ره) در پیام خودشان در سال 58 به زائران خانه خدا فرمودند: “فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد (منظور فریاد مظلومانه آفریقای مسلمان…است) گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است كه به غیر از خدا، گرد دیگری نگردید و رجم عقبات رجم شیاطین انس و جنّ است، شما با رجم، با خدای خود عهد كنید تا شیاطین انس و ابرقدرتها را از كشورهای اسلامی عزیز برانید. امروز جهان اسلام به دست امریكا گرفتار است، شما برای مسلمانان قارههای مختلف جهان پیامی از خداوند ببرید؛ پیامی كه به غیر از خدا بردگی و بندگی هیچ كس را نداشته باشید.”
امام خمینی (ره) در پیام تاریخی خود در مورد برائت با الهام از آیات مذكور میفرماید: حاشا كه خلوص عشق موحّدین جز به ظهور كامل نفرت از مشركین و منافقین میسّر شود و كدام خانهای سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و “الناس” كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است عملاً و قولاً پشت شود و در تجدید میثاق “الست بربكم” بت الههها و اربابان متفرق شكسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حركت سیاسی پیامبر در “و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاكبر” زنده بماند، چرا كه سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اعلان برائت كهنه شدنی نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود كه باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردید آفرینان و متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظهای از این آهنگ مقدس توحیدی و جهان شمول اسلام غفلت نكنند.”
و در ادامه میفرماید: فریاد برائت ما فریاد برائت امتی است كه كفر و استكبار به مرگ او در كمین نشستهاند و همه تیرها و كمانها و نیزهها به طرف قرآن و عترت عظیم الشان رفتهاند و هیهات كه امت محمد (صلی الله علیه و آله) سیراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن دهند و هیهات كه خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشركان و كافران به حریم قرآن و عترت رسول خدا و امت محمد (صلی الله علیه و آله) و پیروان ابراهیم حنیف ساكت و آرام بماند و یا نظارهگر صحنههای ذلت بار و حقارت مسلمانان باشد."5
امام خمینی (ره) با الهام از فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این كه حج عامل وحدت است میفرماید: “حج تجلّی و تكرار همه صحنههای عشق آفرین زندگی یك انسان و یك جامعه متكامل در دنیا است و مناسك حج مناسك زندگی است، و از آن جا كه امت اسلامی از هر نژاد و ملتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد (صلی الله علیه و آله) پیوند بخورد و یكی گردد و ید واحد شد، حج تنظیم و تمرین و تشكیل این زندگانی توحیدی است."6
1. صحیفه نور، ج 2،ص 229.
2. همان، ج 15، ص 123.
3.همان، ج 20، ص 228.
4. همان، ص 229. 30. همان، ص 112.
5. همان، ج 9، ص 176.
6. صدوق، علل الشرایع، ص 398
عهدی با جانان
عهدی با جانان!
عشق خرید و فروش پایاپای عاشق و معشوق است.
می دانم که بارها با خدا معامله کرده ای.
مطمئن باش در بازار محبت پروردگار
دست فروشها هم صدق و صفا می فروشند.
اما می خواهم تو را در یک مزایده بزرگ دعوت کنم.
شاید دیدار محبوب نصیب تو شود.
فقط یادت باشد چهل سحرگاه بیدار باشی
و نوای خوش دعای عهد را زمزمه کنی…
راه پیمایی طلاب مدرسه علمیه فاطمیه (س) گرمسار در محکومیت اهانت به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ع)
دوشنبه دهم مهرماه ساعت 10/30صبح از روبروی گلزار شهداء گرمسار، طلاب مدرسه علمیه فاطمیه (س) دوشادوش سایر اقشار شهرستان گرمسار در راه پیمایی اعتراض امیز ، اهانت به ساحت مقدس رسول اعظم حضرت محمد مصطفی (علیه السلام) پیامبر رحمت وخاتم رسل ، را محکوم ومردود می نماید واعلام می دارد: سکوت بر اهانت خیانت است خیانت
و"کسانی که واضحات دین را انکار می کنند ،انسان نیستند ، وجنگ امروز ما بین انسان و لا انسان است….” ایت الله بهجت
صل علی محمد لبیک یا محمد