در مزایای طلبهگی
مزایای طلبهگی چیست؟
و طلبهگی چه امکانهای جدیدی برای یک طلبه ایجاد میکند؟
شاید -بر خلاف دید عوام- آنها که کمی با طلاب و روحانیون اهل علم-و نه رجل(!) سیاسی-مرتبط باشند همگی بر این نظر متفق باشند که طلبهگی نسبت به جمیع اموری که امروزه از آن کسب درآمد میکنند مزیتی نداشته باشد. اگر مزیت مالی طلبهگی شهریهاش است، که با ماهی ۴۰-۵۰ هزار تومان چه مزیتی ایجاد میشود؟ آن هم نه برای ۴ سال و ۵ سال که تا آخر عمر. آدم عاقلی که کمی در بازار کتاب و نشر گذر کرده باشد میداند که این مبلغ حوائج مکتوب یک طلبه را هم مرتفع نمیکند، چه برسد به هزینههای مالی! که البته خداوند رازق است و رزق طالب این مسیر را تضمین کرده-و چه از این بهتر.
و اما اصل بعد از مقدمه: همچو منی که فضای دانشجویی را تجربه کردهاست مزایای طلبهگی را درک میکند و آن را میفهمد. منی که فضای غیرمعنوی و گاه ضدمعنوی و مادی دانشگاه و دانشجویاناش را لمس کردهاست تفاوتها را متوجه میشود.
امروز نمازخانه مدرسه را سیاهپوش کردیم. دانشگاه هم که بودیم چنین میکردیم. لیکن این کجا و آن کجا؟! بگذاریم و بگذریم.
اول مزیت طلبهگی «دیدار علما» است. اساتید در مرتبه اول، و مهمانان مدرسه که گهگاه میآیند در مرتبه دوم.
دوم مزیت طلبهگی «طلب علم» است. فضای آموزشی حوزه از جهات گوناگون با دانشگاه متفاوت است که این دو را در جای دیگری مقایسه خواهیم کرد. و این از چند جهت است: ۱٫ استاد ۲٫طلبه ۳٫درس . استاد و طلبه فرآیند تعلیم و تعلم را عبادت میدانند و درس هم که متن دین است. قرآن، حدیث، فقه و اصول، کلام و تاریخ و … . و «کجا دانند حال ما سبکبالان ساحلها».
سوم مزیت طلبهگی «فضای معنوی» است. آدمهایی که در روز با آنها برخورد میکنیم در روح و روحیه ما مؤثرند. حالا اگر از صبح و تا شب مجبور باشی با یک مشت آدمی بیدین و ایمان همسخن شوی چه بر سرت میآید؟ اینکه از صبح تا شب با ۴۰-۵۰ نفر جوانی که همشان علی القاعده دین است چه حالی خواهی داشت؟
چهارم مزیت طلبهگی «معرفت دینی» است. و معرفت دینی در حوزه است که به دست میآید و از نوادر است که جای دیگری به جز حوزه به دست آید و به جرآت میتوان گفت آنچه به واسطه تلاشهای شخصی حاصل میشود «شبه معرفت» است و بنیاناش بر باد.