در محضر جمال العارفین آیة الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
تا فرصت داری توشــه ای بردار
[اى سالك طريق عبوديت ]تا مهلت دارى در مصيبت خويش تفكر نما
و تا تو را فرصت از دست نرفته، براى روز حسرت و پشيمانى و طول اقامت در روز قيامت و وحشتهاى روز رستاخيز، خود را آماده و بسيج كن
و بر نفس خويش كه در اين دنيا آن را به ناز و نعمت و خوشى و راحت عادت دادهاى و از عذاب و نقمت و سختى روز قيامت غافلش ساخته اى، گريان شو
و بگو :
اى معبود من! و آقاى من! و مولاى من! به كدام يك از كارها به نزدت شكايت آوردم؟!
براى كدام يك از آنها ناله كنم و گريان شوم؟!!
آيا به درد و شكنجه و سختى آن بگريم؟!
يا براى درازى و طول مدت بلاء بنالم؟! و يا از بيم مار و عقرب ضجه كنم؟!
يا از زحمت زنجير و پتكهاى آهنين فرياد آورم؟!
شايد از اين انديشه كم، به هوش آيى و پندگيرى و به وسيله بازگشت و توبه راست و درست، براى سفرى كه در پيش دارى، توشه اى برگيرى و خود را آماده و مهيا سازى و با كار نيك، كار زشت را نابود نمايى؛ همانا پروردگار، آمرزنده و دوستدار بنده خويش است و پادشاه مهربان و خوش پذيراى رعيت خود مى باشد.
از بندگانش توبه را مى پذيرد و نيكى اندك را به ثواب بسيار، جزا مى بخشد، گناهان را مى زدايد و كردارهاى زشت را به چندين برابر از كارهاى نيك تبديل مى فرمايد.
به نقل از کتاب باده گلگون