معبری به آسمان

معبری به آسمان

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

چکیده مقاله شایسته تحسین در هشتمین جشنواره علامه حلی در استان سمنان

05 مهر 1395 توسط طلبۀ کوچک

خانم فاطمه گیلوری -طلبه سطح دومدرسه فاطمیه (س)شهرستان گرمسار

تهاجم وحشیانه ی گروهک تروریستی موسوم به داعش به تمامیت ارضی عراق و سوریه و اشغال بخشی ازخاک این کشورها بازتاب زیادی در افکار عمومی منطقه و جهان داشته است . نفوذ این گروهک به شهر موصل و سپس سقوط شهر و اشغال آن به همراه جنایات سنگین و مخوف در این مناطق ، از تزویر سازمان ها و مجامع حقوقی بین المللی نیز پرده برداشت که علاوه بر سکوت آنها ، شاهد حمایت قدرت های بزرگی از جانب غرب نیز بوده ایم .

نحوه تبلیغات و چگونگی جذب افراد از سراسر دنیا نشان از دست های پشت پرده که به وضوح مشخص است نشان دهنده حمایت غرب و البته عربستان سعودی در گسترش این گروهک می باشد

علاوه بر ان سکوت سازمان حقوق بشر نیز به روشنی این مسأله را تایید می کند.

 نظر دهید »

چکیده مقاله شایسته تحسین در هشتمین جشنواره علامه حلی در استان سمنان

05 مهر 1395 توسط طلبۀ کوچک

 خانم فاطمه بلوچی –طلبه سطح دو –حوزه علمیه فاطمیه (س) شهرستان  گرمسار

زهد و قناعت از جمله مفاهیم مرتبط و مترادف  با ساده زیستی است  .قناعت به معنی بسنده کردن و راضی بودن به قسمت خویش است .اگر صفت قناعت به حالت درونی تبدیل شود زهد را نتیجه میدهد . زهد حالت درونی است که به صورت قناعت ظاهر می شود زهد و قناعت ملازم یکدیگرند. ضد قناعت روحیه حرص و طمع است که اثرات منفی بسیاری به دنبال دارد.زهدوقناعت مساله قلبی است و منافاتی با پرداختن به کار و تلاش ندارد. توجه به زندگی معصومین (ع)و گفتارهای آنان واقعیت ساده زیستی ،قناعت وزهد پیشگی بر اساس آموزه های قرانی  را به خوبی مشخص خواهد کرد .

 

 نظر دهید »

تحقیق پایانی سطح دو (علل ناسازگاری زوجین از دیدگاه آیات و روایات)

15 شهریور 1395 توسط طلبۀ کوچک

موضوع :علل ناسازگاری زوجین از دیدگاه آیات و روایات

صاحب اثر:الهام نصیر

استاد راهنما:خانم لیلا ملکیان

استاد داور:حجة الاسلام علی گلایری

تاریخ دفاع:تابستان 94

چکیده:

این تحقیق علل ناسازگاری را از منظر آیات و روایات مورد بررسی قرار می دهد .ناسازگاری زوجین در لغت به معنای بدسلوکی؛ ناهماهنگی؛ مخالفت زن وشوهر است و در اصطلاح عبارت است ازخروج از فرمانبرداری و امتناع یکی از زوجین از انجام دادن حقی که بر او واجب شده است گفته می شود .

پژوهش حاضر در دو بخش به بررسی علل ناسازگاری زوجین پرداخته است در بخش اول کلیات مورد توجه قرار گرفته است و در بخش دوم عوامل اخلاقی و حقوقی و اقتصادی موثر در ایجاد اختلاف بین زوجین که در آیات و روایات به آن اشاره شده مورد بررسی قرار گرفته  است و روش پژوهش نیز به صورت کتابخانه ای و تبیینی می باشد.امید است با شناخت این علل مانع شویم که روابط زوجین به مبغوض ترین حلال خداوند منجر شود.

 

کلید واژه ها: :ناسازگاری ؛زوجین؛نشوز؛عدم کفویت

 نظر دهید »

تحقیق پایانی سطح 2 (راه های رسیدن به آرامش روانی از دیدگاه قرآن)

15 شهریور 1395 توسط طلبۀ کوچک

موضوع  :راه های رسیدن به آرامش روانی از دیدگاه قرآن  

صاحب اثر :خانم محبوبه حمید زاده

استاد راهنما : خانم فرزانه خانی

استاد داور :حجۀ الاسلام علی گلایری

تاریخ دفاع “4/7/94

 

چکیده:                                                                           

موضوعی که در این تحقیق پایانی به ان پرداخته شده است راه های رسیدن به آرامش روانی از دید گاه قران می باشد هدف ازانجام این تحقیق شناخت عوامل آرامش روانی  در قران است،این تحقیق به صورت کتاب خانه ای و به روش توصیفی –تحلیلی بوده ودر جمع آوری آن از منابع دست اول اخلاقی وتفسیری استفاده شده است.در قران کریم در موارد متعدد به عوامل آرامش روانی اشاره شده است واز جمله انواع آرامش ،آرامش اعتقادی ،طبیعی وروانی است که در این تحقیق  فقط  به بحث آرامش روانی  پرداخته می شود .آرامش فردی  یکی                                                         ازموارد آرامش روانی  در قران می باشد که راه های رسیدن به این آرامش از دیدگاه قران شامل ایمان ، توکل ، دعا و…می باشد واز آنجا که انسان موجودی اجتماعی  است مسائل و اوضاع اجتماع  در آرامش او موثر است ، لذا عوامل اجتماعی موثردرآرامش فردی درقران نیزموردبررسی قرارمی گیرد .

 

کلید واژگان :آرامش ،آرامش روانی ،قران  

 نظر دهید »

تحقیق پایانی سطح 2(راهکارهای تقویت مبانی اعتقادی کودکان زیر هفت سال در خانواده)

15 شهریور 1395 توسط طلبۀ کوچک

موضوع:راهکارهای تقویت مبانی اعتقادی کودکان زیر هفت سال در خانواده

صاحب اثر: خانم مریم فریدی

استاد راهنما:خانم لیلا ملکیان

استاد داور:حجة الاسلام علی گلایری

تاریخ دفاع:آذر 94

چکیده

    تربیت کودکان و انتقال مفاهیم دینی دارای اصولی است که نقش بسزایی در انتقال مفاهیم دینی دارد. طبق احادیث و روایت تربیت دارای مراحلی است.

انتقال مفاهیم دینی دارای اولویت هایی است که طبق آن باید مفاهیم دینی را به کودکان انتقال داد و در انتها راه کارهایی برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان ارائه شده است. هدف اصلی از نگارش این مقاله ارائه راه کارهایی برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان و نهادینه شدن این مفاهیم در کودکان است. روش اینجانب در نگارش این تحقیق کتابخانه ای است.

 

 

کلید واژه ها: تربیت، مفاهیم دینی، اصول حاکم، خانواده

 نظر دهید »

تحقیق پایانی سطح 2(تاثیر ناهنجاری های اجتماعی در ناسازگاری زوجین)

15 شهریور 1395 توسط طلبۀ کوچک

 

عنوان :تاثیر ناهنجاری های اجتماعی در ناسازگاری زوجین

استاد راهنما :خانم محبوبه مونسان

استاد داور :حجه الاسلام علی گلایری

صاحب اثر :زهرا ساکی

چكيده:

انسان از بدو پيدايش به شكل جمعي زندگي كرده است. از ديگران تأثير پذيرفته و گاه بر ديگران اثر مي‌گذارد قرآن بارها به اجتماع بودن انسانها اشاره كرده است . اجتماع علاوه بر خوبي هايي كه دارند با ناهنجاي هاي خود به مانند تورم و فقر، اعتياد ضربه‌هاي سختي بر پيكره خانوده وارد مي‌كند تورم كه همان رقص نرخ‌ها است اگرچه عرفاً در زمره مفاسد منكراتي محسوب نمي‌شود ولي اگر باطنش را يكبارمي‌بينم كه رونق بسياري از مفاسد اخلاقي انساني است يكي از ناخوشي‌هاي روزگار كه قطعاً ضررهاي دنيوي و اخروي فراوان دارد و مورد غضب خدا و پيامبر است در واقع ام لامرا من است د دريچه فساد را باز مي‌كند و تزلزل بنياد خانوده كمك فراوان مي‌كند بيكاري است شخص بيكار هم از لحاظ رواني تحت فشار است و هم از لحاظ مادري اين شخص دچار افسردگي و عصبانيت شده و نمي‌تواند كانوان خانوده را گرم نگه دارد مهمترين در واقع بدترين پيامد بيكاري پديده شوم وخانه خراب كن اعتياد است امروزه اعتياد يك مسئله فردي است كه پيامدهاي آن محدود باشد،‌ اعتياد يك مسأله خانوادگي نيست كه فقط يك خانوده را در هم بپيچيد و كانون محبت و انس را از هم مي‌باشد اعتياد يك مسأله ملي و جهاني است كه حيات بشري را دچار بحرانهاي جدي مي‌كند مصرف مواد مخدر زيانهاي غير قابل جبران اقتصادي خواد داشت و نيروي كار مملكت را كاهش مي‌دهد و كاهش نيروي كار موجب كاهش توليد داخلي و اين كاهش وابستگي اقتصادي و در نتيجه فقر اقتصادي و با گستره شدن فقر در سطح جامعه باز هم تعداد افرادي كه به مواد مخدر روي مي‌آورند افزوده مي‌شود. فقر شرايطي است كه در آن فرد در موقعيت برخورداري حداقل استاندارد نسبت و نمي  تواند حداقل ضروريات زندگي را فراهم كند . بخش مهمي از فسادهاي خانوادگي ريشه در مسائل اقتصادي دارد. اثر سوء ناهنجار فقر از نظر جسمي و رواني بركسي پوشيده نيست. فقر از نظر زيست شناختي سرچشمه بسياري از بيماريهاي شناخته شده است

كليد واژگان: ناهنجاري- اجتماع-  فرهنگ- خانواده -ناسازگاري

 

 نظر دهید »

انتظار امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف گمشده سه علم

31 مرداد 1394 توسط طلبۀ کوچک

« لولا الحجّه لَساخت الارضُ باهلها »


وقتی از حبّ به دنیا تخلیه شدی، ولی الله اعظم دستت را می گیرد.

مگر کسی که حبّ دنیا، چه مالش و چه جاهش پیکره اش را گرفته باشد، می تواند خدمت امام زمان صلوات الله علیه برسد تا حضرت ایصال به مطلوب بفرمایند؟!

 

روایات متعددّی در باب مسئله امام وارد شده است. یک دسته از روایات در باب مسئله وجود امام در هر عصر است به این مضمون که اگر حجّت الهی نباشد، زمین و آنچه بر روی زمین است از بین می روند. بیش از پنجاه روایت با این مضمون در بحار موجود است. «لولا الحجّه لَساخت الارضُ باهلها»

در روایت دیگری محمد بن فُضِیل می گوید: به امام هشتم صلوات الله علیه عرض کردم: «أَ تَبْقَی الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ؛ آیا می شود زمین بدون امام باقی بماند؟»! «فَقَالَ لَا؛ حضرت فرمودند: خیر، نمی شود». «قُلْتُ فَإِنَّا نَرْوِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام» عرض کردم: از جدّ بزرگوار شما امام صادق صلوات الله علیه نقل شده که فرموده اند: «أَنَّهَا لَا تَبْقَی بِغَیْرِ إِمَامٍ»، زمین بدون امام باقی نمی ماند. بعد به حضرت عرض می کند: «إِلَّا أَنْ یَسْخَطَ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَی الْعِبَادِ»، برای ما روایت کرده اند که: اگر امام روی زمین نباشد، خداوند اهل زمین و بندگان را را مورد سخط و خشم قرار می دهد. « فَقَالَ لَا، لَا تَبْقَی إِذاً لَسَاخَتْ» حضرت فرمودند: این روایت اشتباه است. اگر امام روی زمین نباشد، زمینی نمی ماند که خداوند بخواهد اهلش را مورد خشم قرار دهد[1].

در روایت دیگری از باقر صلوات الله علیه نقل شده است که حضرت فرمودند: «لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً» بر فرض محال اگر امام حتّی لحظه ای از زمین برداشته شود؛ صحبت لحظه است نه یکی، دو روز، «لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ» همه اهل زمین در هم کوبیده می شوند و از بین می روند.[2]

 

معرفت نسبت به امام

دسته دیگری از روایات در باب معرفت نسبت به امام است که اگر کسی نسبت به امام زمانش حتّی به اندازه یک شب معرفت نداشته باشد، «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة؛ به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».[3]دسته دیگری از روایات به این مضمون اند که: اگر بنا شود همه از بین بروند و فقط یک نفر روی زمین باقی بماند، آن یک نفر باید امام باشد.

دسته بندی نظرات سه علم در باب امام

برای توضیح روایات ذکر شده، می خواهم بحث عمیقی را مطرح کنم. سه دسته از علما ذیل این مسئله، بحث های پیچیده ای دارند که ساده شده آن را می گویم:

1- فلسفه

دسته اوّل؛ فلاسفه. برخی عالمان فیلسوف می گویند:

ما واجب الوجود، ممکن الوجود، قدیم و حادث را می فهمیم و می دانیم که خدا قدیم است و ما حادث. سؤال این است که نقطه اتّصال و رابط بین حادث و قدیم چیست؟ حلقه ای که ممکن را به واجب متصّل می کند چیست؟ اگر بگویی آن حلقه اتّصال از سنخ واجب است، یک سری اشکالات پیش می آید و اگر بگویی از سنخ ممکن است اشکالات دیگر پیش می آید؟ بحث، خیلی دقیق، ظریف و پیچیده است.

2- عرفان

دسته دوم؛ عرفا. اهل معرفت نیز در باب غایت و هدف خلقت انسان بحثِ عرفانیِ بسیار مهمّی دارند که از آیات قرآن و روایات استخراج کرده اند. اهل معرفت می گویند: هدف از خلقت انسان، معرفت الله، به معنای شهود الله، فنای فی الله و لقاء الله است و بحث در این است که انسان چگونه می تواند به این مرتبه برسد. فلاسفه علمی است و از نظر مفاهیم بحث می کنند، امّا این بحث معرفتی است.

3- اخلاق

دسته سوم؛ علمای اخلاق. این دسته از بزرگان می گویند: بیشتر مباحث اخلاقی، دستوری است. حال از نظر عملی برای رسیدن به هدف از خلقت چه باید کرد؟ انسان چگونه می تواند وادی سیر و سلوک را طیّ کند؟

لذا بحث های معرفتی و اخلاقی یک رابطه تنگاتنگ با هم دارند؛ چون هدایت دو نوع است: «ارائه طریق» و «ایصال به مطلوب». ارائه طریق که به معنای نشان دادن است توسّط علمای اخلاق صورت می گیرد. امّا در ایصال به مطلوب که بحثی معرفتی است؛ رساندن به مقصود است نه فقط نشان دادن راه. اگر از کسی آدرسی را بپرسی، یک وقت می گوید: از اینجا برو، یک وقت ایصال به مطلوب می کند؛ یعنی دستت را می گیرد و به مقصد می رساند.

لذا به طور خلاصه در اخلاق به دنبال ارائه طریق و دستورالعمل هستیم. در عرفان به دنبال کسی هستیم که دست ما را بگیرد و به هدف برساند و در فلسفه به دنبال حلقه اتّصال ممکن و واجب هستیم. هر سه به دنبال یک گمشده هستند که آن هم وجود مقدّس امام زمان صلوات الله علیه است و غیر ایشان راهی نیست.

 

تطبیق نظرات با روایات شریفه

ابن سلم در روایتی از امام صادق صلوات الله علیه نقل می کند که حضرت فرموده اند: «الْإِمَامُ عَلَمٌ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ»، امام رابط بین ممکن و واجب، حادث و قدیم و نشان دهنده راه الاهی است. علم سه معنا دارد: نشانه برای شناخت راه، فاصله بین دو زمین و مهتر و جلودار. لذا حضرت گمشده هر سه علم اخلاق، عرفان و فلسفه را معرّفی فرموده اند.

در واقع حضرت فرموده اند: امام کسی است که ارائه طریق می کند؛ نشانه برای شناخت راه است؛ امام حلقه اتّصال بین واجب و ممکن است؛ فاصله بین خدا و خلق است. امام کسی است که ایصال به مطلوب می کند؛ جلودار و مهتر است. در ادامه حضرت می فرمایند: «فَمَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً؛ پس هر کس او را بشناسد مؤمن است و هر کس منکر او شود کافر است».[4]

در روایتی دیگر امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند: «خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَال؛ روزی امام حسین صلوات الله علیه به اصحابشان فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوه؛ ای مردم! خداوند بندگان را جز برای معرفت پیداکردن خلق نفرمود». در اینجا معرفت، شناسایی مفهومی نیست، بلکه شناخت شهودی و عرفانی است. «فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوه»، عبادت وقتی محقّق می شود که عبد خدا را شهود کند و در دل عظمت خدا را ادراک نماید و عبادت بدون معرفت پوسته بدون مغزی است. «فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاه؛ وقتی خدا را پرستش کرد، به سبب همین پرستش، از پرستش غیر او بی نیاز می شوند» دیگر هر موجودی را عبادت، یعنی کُرنش درونی، نمی کنند. «فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ؛ شخصی به حضرت عرض می کند»: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؛ ای پسر پیغمبر! پدر و مادرم فدایت! معرفت الاهی چیست؟» «قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُم؛ حضرت می فرمایند: معرفتِ خدا، معرفتِ امام زمان است». یعنی وجود مقدس امام زمان صلوات الله علیه حلقه ی ارتباطیِ حادث و قدیم و برزخ بین واجب و ممکن است و به تعبیر ادعیه، مجرای فیض الاهی است و اگر او را شناختی، بدون اینکه تقاضا کنی، خدا را به تو می شناساند. نه می توانی بگویی خدا است نه می توانی بگویی مخلوق است. در روایتی است که «نزّلونا عن الرّبوبیّة و قولوا فینا ما شئتم؛ غیر از ربوبیّت هر چه می خواهید درباره فضائل ما بگویید».[5]

تا اینجا حضرت بُعد فلسفی، یعنی وجود و هستی را فرمودند. امّا در ادامه به بُعد اخلاقی و ارائه طریق اشاره می فرمایند. «الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ»، اگر آن موجودی که تو را ایصال به مطلوب میکند، شناختی، باید از او اطاعت کنی و هر چه می گوید عمل کنی؛ چون او است که ایصال به مطلوب و ارائه طریق می کند.

چگونگی بهره مندی از امام غائب

حال سؤال می شود؛ چگونه از امام بهره ببریم در حالی که امام زمان در غیبت هستند؟

جواب به این سؤال در هرسه بعد باید پاسخ داده شود:

1- ارائه طریق؛ در باب مباحث اخلاقی تمام دستورات ازطریق پیامبر اکرم و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین به ما رسیده است و در این باب کمبود نداریم.

2- مباحث فلسفی؛ در روایتی است که امام زمان صلوات الله علیه در زمان غیبت مثل خورشید پشت ابر هستند؛ یعنی همان طور حیات جانداران به خورشید وابسته است چه پشت ابر باشد و چه نباشد، بدون امام زمان هم حیاتی نیست؛ چه غائب باشند، چه ظاهر. چون ایشان رابط بین ممکن و واجب و قدیم و حادث اند و اگر رابط نباشد، هیچ چیزی وجود نخواهد داشت.

3- ایصال به مطلوب؛ در این مورد آیا باید حضرت را شهود کنیم؟ برخی به دنبال زیارت حضرت هستند و خیلی دعا می کنند. اگر درون کسی غیر این حالت وجود داشته باشد، خلل و کمبود دارد. باید این گونه بود. امّا از این نکته نباید غفلت کرد که آیا باید تقاضای شهود داشته باشیم یا قابلیّت شهود؟ تقاضای شهود لازمه ایمان است، امّا انسان باید قابلیّت شهود را در خود ایجاد کند و بزرگانی امثال مقدّس اردبیلی و سیّد بحرالعلوم چون قابلیّت شهود را در خود ایجاد کرده بودند، خدمت امام زمان صلوات الله علیه می رسیدند.

حتّی اختصاص به اهل کرامت هم ندارد؛ در زمان کودکی من، مرحوم والد ما با یکی از اولیاء خاصّ خدا ارتباط داشت. تشرّف آن ولیّ خدا به حضور امام زمان صلوات الله علیه قابل انکار نبود. ایشان یک مغازه پینه دوزی هم در بازار داشت. حتّی ایشان می گفت: گاهی آقا شب های جمعه یک دفعه می آیند، می فرمایند: بیا برویم کربلا زیارتی کنیم و برگردیم. با آقا می روم کربلا و بر می گردم. این ها خواب و قصّه و داستان نیست.

مرحوم والد ما می گفت: آقا تشریف می آورند پیش ایشان، نه این، خدمت آقا برود. پدرم گفت، که از او پرسیدم: فلانی! گفت: بله! گفتم: چه شده است که ایشان تشریف می آورند آنجا پیش تو؟! گفت: اتّفاقاً خودم همین سؤال را از آقا پرسیدم که چطور شده که شما می آیید اینجا پیش من احوالم را می گیرید؟ ایشان به من فرمودند: برای خاطر اینکه در تو هیچ هوای نفس نیست. وقتی از حبّ به دنیا تخلیه شدی، ولی الله اعظم دستت را می گیرد. مگر کسی که حبّ دنیا، چه مالش و چه جاهش پیکره اش را گرفته باشد، می تواند خدمت امام زمان صلوات الله علیه برسد تا حضرت ایصال به مطلوب بفرمایند؟!

لذا در باب انتظار فرج که روایات بسیار داریم که افضل اعمال است، چه کسی می تواند منتظر باشد؟ کسی که حبّ دنیا دارد؟ اگر امام زمان صلوات الله علیه تشریف بیاورند، حاضرم دست از همه چیز بردارم و هر امر فرمودند بگویم: چشم؟ اگر این چنین شویم، بی برو برگرد دستمان را خواهد گرفت. چه چشم ظاهری ببیند، چه نبیند. اینجا است که عبادات روح می گیرند و طاعات مغز پیدا می کنند و از پوست بودن خارج می شوند.

اگر کسی این حالت در آن نباشد، منحرف است. زیرا این گونه بودن طبق موازین است، لذا در روایات متعدّد داریم که اگر کسی امام زمانش را نشناسد، «مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» به مرگ جاهلیّت مرده است.[6] خدایا بحقّ مهدی موعودت؛ یعنی موجودی که الآن محبوب ترین موجودات نزد تو است، دست ما را از دامن او کوتاه مکن!

 

 

پی نوشتها:

[1] مجلسی، بحار الأنوار، ج 23، ص 3.

[2] مجلسی، بحار الأنوار، ج 23، ص 34.

[3] مجلسی، بحار الأنوار، ج 32، ص321.

[4] مجلسی، بحار الأنوار، ج 23، ص 88.

[5] منهاج النجاح فی ترجمه مفتاح الفلاح، مقدمه 2، ص 33.

[6] مجلسی، بحار الأنوار، ج 32، ص321.

 

منبع : سایت آقا مجتبی تهرانی ره

 نظر دهید »

سبک زندگی مهدوی یا سبک زندگی غربی؟!

31 مرداد 1394 توسط طلبۀ کوچک

در سبک زندگی مهدوی سه محور خدامحوری، شریعت محوری و وظیفه محوری

و در مقابل آنها سبک زندگی غربی با سه محور خداگریزی، شریعت گریزی و منفعت طلبی وجود دارد

و غرب با استفاده از ابزار رسانه و ماهواره این سبک زندگی را ترویج می دهد.


“تا جمعه ظهور” یکی از قدیمی‌ترین برنامه رادیو معارف است که در طول دوره‌های مختلف همواره مورد اقبال شنوندگان رادیو و منتظران حضرت حجت‌بن‌الحسن(عج) قرار گرفته است. این برنامه با هدف گسترش، تعمیق و ترویج فرهنگ مهدوی و افزایش سطح آگاهی مخاطبان رادیو در حوزه معارف مهدوی و ارتقاء بینش عمومی نسبت به اساسی‌ترین وظایف منتظران (قواعد ظهور) و مقابله با باورهای سست و خرافی و برداشت‌های غلط از نشانه‌های ظهور یا معارف مهدوی طراحی شده است.

حجت الاسلام محمد شهبازیان درباره “سبک زندگی مهدوی اسلامی” سخنانی ایراد کرده که در ادامه می خوانیم:

سبک زندگی امروز با تقسیم بندی دوگانه که یک زندگی بر مبنای ولایت الهی و عبودیت و با سه محور عاقلانه، نورانی و عبودیت محور است، یک زندگی بر مبنای عبودیت شیطانی است. به طوری که انسان خود را پرستش می کند و خود را بالاتر از خدا تلقی می کند.

این نظام را شیطان بنیان گذاری کرده و در سوره اعراف می گوید: خدایا من سبک زندگی را طوری شکل می دهم که مردم دیگر تو را عبودیت نخواهند کرد بلکه مبنای آنها پرستش خود و نفسشان باشد و خداوند سبک زندگی اسلامی را معرفی کرده و فرمودند: این بندگان من هستند که بر آنها تسلط نداری.

در دنیای غرب بعد از قرن 14 میلادی و دوران مدرنیته کار خاصی صورت نگرفت بلکه آنها تفکر شیطان و سبک زندگی شیطانی را تئوریزه کردند و یک سری مبانی علمی به آن اضافه کردند و این سبک را احیا کردند.

در سبک زندگی مدرن که در مقابل سبک زندگی اسلامی است و قرار است امام بیایند و این سبک را احیا کنند، خارج از اخلاق اسلامی نیست، رسانه های غربی تلاش می کنند مبانی را به بهترین نحو القا کند و برای همه فهم کردن آن از ابزار هنر استفاده می کنند که مهمترین ابزار آن رسانه است.

وقتی شیمون پرز در اتحادیه سران اروپا و امریکا در پاسخ به این سوال که با مسلمانان چه طور برخورد کنیم که مدل زندگی آنان را تغییر دهیم؟ و مدل زندگی امریکایی را جایگزین آن کنیم؟ طرحی را ارائه می دهد مبنی بر اینکه برای تغییر باید از سه گزینه استفاده کنیم. برای آنها فیلم امریکایی، موسیقی امریکایی و انیمیشن امریکایی پخش کنیم، همین که این فیلم ها وارد زندگی مردم شود و مردم به سبک و زندگی امریکایی فکر کنند و بپوشند و زندگی را بر مبنای آن تنظیم کنند. این طرح تصویب شد و در 12 کشور خاورمیانه اجرا شد. به طوری که در ماهواره شبکه هایی با زبان فارسی برنامه هایی با سبک زندگی امریکایی ارائه می دهند تا ذائقه مردم تغییر کند.

فوکویاما می گوید؛ جهانی شدن یعنی امریکایی شدن باید امریکایی فکر کنید، امریکایی غذا بخورید و امریکایی لباس بپوشید و امریکایی زندگی کنید. بنابراین رسانه بهترین عامل است که می تواند این سبک را در خانواده ها نهادینه کند، ما باید توجه داشته باشیم تا کودکان در انیمیشن های غربی از سبک زندگی غربی متاثر نشوند.

بعد از قرن 14 که تفکر اومانیسم مبنا شد، اندیشمندان غربی می خواستند علم را جایگزین معنویت کنند و برای آرامش از علم بشری استفاده کنند ولی بعد از سال ها، دنیای غرب به این نتیجه رسید که ممکن است این روش زندگی آسایش داشته باشد اما آرامش در زندگی وجود ندارد -این یکی از آفات زندگی غربی است- حالا چه باید کرد؟، به این نتیجه رسیدند که باید مجدد به دین و معنویت برگردیم و این به ما آرامش می دهد ولی نظام غرب با نگاه خاص خود برای اینکه بتواند حاکمیت خود را بر مردم داشته باشد، یک معنویت به جامعه ارائه داد که نزدیک ترین نگاه را به تفکرات لیبرالیسم و اومانیسم داشته باشد. معنویت هایی که خدامحور نباشد بلکه انسان محور باشد.

اینکه هر کس در خانه و کلیسا کارهای معنوی کند، ولی به دنیای پیرامون خود کاری نداشته باشد که چه اتفاقی می افتد. تفکر لیبرال دموکراسی می گوید خود و خودت هستی و به کسی کاری نداری. البته اسلام این را رد می کند، با این نگرش معنویت ها و نوعی جنبش های نوپدید دینی ارائه شد که گویا دینی هستند ولی در عمقشان انسانی هستند. در نظام غرب به این نگرش فضا قرار دادند تا اینکه یک معنویت خنثی را تجریه کنند.

براساس این نگاه، ادیان جدید شکل گرفت با محوریت انسان. البته یک نکته این است که چرا در دنیای غرب روی تفکر بودایی کار می کنند، در فضای رسانه در مورد فرهنگ بودیسم و عرفان بودایی هزینه و کار می کنند. فیلم “بودای کوچک برناردو” با هزینه هالیوود ساخته می شود “هفت سال در تبت” ارائه داده شده تا تفکر بودیسم را نهادینه کنند.

چرا غرب این همه سرمایه گذاری می کند، تفکر بودیسم اصلا اعتقادی به خدا ندارد، در برخی دیگر از شاخه های این تفکر اگر می گویند خدایی هست ولی معتقدند خدا هیچ نقشی در نجات و رستگاری بشر ندارد. یعنی عملا خدا وجود ندارد و این نوعی عرفان است. باید توجه داشته باشیم که اگر معنویت هایی را با رسانه و انیمیشن ها به ما یاد می دهند، منطبق با چه سبک زندگی به ما ارائه می شود.

نگاهی که در غرب است، در نوع معنویت های آن مشاهده شد و غرب برای اینکه معنویت دست و پاگیری را انتخاب نکند، از اینها حمایت کرد و این نگرش ها با محوریت انسان و خداگریزی شکل گرفت.

در سبک زندگی اسلامی سه محور اصلی خدامحوری، شریعت محوری و وظیفه محوری و در مقابل آنها سبک زندگی غربی با سه محور خداگریزی، شریعت گریزی و منفعت طلبی وجود دارد. وقتی به روایات نگاه می کنیم و به ادعیه و زیارات مهدوی توجه می کنیم. جابه جای سنت الهی سبک زندگی با این محورها به ما ارائه می شود.

امام مهدی(ع) در عصر ظهور کاملا بر مبنای ولایت الهی حرکت خود را تنظیم می کند، ما قرار است حکومتی را شاهد باشیم که دستورات خدامحور اصل است. براساس روایات حضرت عقول انسان ها را تکمیل می کند، عقل غیر از علم است، عقل به معنی تعبد و عبودیت محوری است. عقل چیزی است که تو را به خدا نزدیک می کند و ولایت الهی را به جان و دل قبول می کنید، انسان در دوران حضرت عبودیت محور است. حضرت با معجزه حکومت را پیش نمی برند بلکه مبانی ذهنی انسان و سبک زندگی را تغییر می دهند.

در عصر ظهور ارتباط با معصوم صورت می گیرد و در سبک زندگی اسلامی جنس معصوم را لمس می کنیم، جنس معصوم از غیب است، جنس امام مهدی(ع) الهی و نورانی است و اگر می خواهیم این جنس را درک کنیم، باید با آن سنخیت پیدا کنیم. بنابراین در حرم اهل بیت(ع) زمانی می توانم زیارت با معرفت داشته باشم که سنخیت با حضرات داشته باشم.

شناخت جنس معصوم با آمدن حکومت حضرت باعث می شود که گشایش در تمام امور زندگی انسانی صورت می گیرد. ما باید معصوم را برای خودش بخواهیم. نگاه کوفیان در دعوت امام حسین(ع) به کربلا سکولار و لیبرال بود. دین را برای دنیایشان می خواستند، اینها محورشان برای دعوت امام حسین(ع) دنیا است. بنابراین وقتی عبیدالله بن زیاد دنیایشان را خراب می کند همین مردم در مقابل حضرت می ایستند.

اگر نگاه و سبک زندگی ما سکولار و اومانیسم باشد و امام مهدی(ع) را برای دنیا بخواهیم، در زمان ظهور می بینیم حضرت با منافع ما در تعارض است. چه بسا در برابر حضرت قرار بگیریم.

نکته دیگر در فضای سبک زندگی مهدوی این است که وظیفه محور شوید، در فرهنگ اسلامی باید در کمک به دیگران فعال باشیم، بنابراین باید زندگی را به صورتی برنامه ریزی کنیم که در حکومت حضرت نقشی ایفا کنیم. وظیفه محوری نکته اساسی در سبک زندگی اسلامی است که باید به وظیفه خود، توجه کنیم.

 

 


 نظر دهید »

پیغام امام زمان(عج) به آیة الله بهاء الدینی(ره)

29 مرداد 1394 توسط طلبۀ کوچک

یکی از دعاهای آشنا و معروف دعای «اللهم کن لولیک ……» است که به دعای فرج معروف شده است ولی در واقع دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) است.

نام “دعای فرج” درباره دعاهای دیگری صدق می کند که دعای «الهی عظم البلاء……» از آن جمله است.

 

 

درباره آیة الله بهاءالدینی نوشته اند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را می خواندند، تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دست های خود را مقابل صورت می گرفتند، برای حضرت مهدی (علیه السلام) این گونه دعا می کردند: «اللهم کن لولیک ……». در فرصت مناسبی علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید».[1]

آثار و برکات دعای سلامتی :

این دعا نوعی ابراز محبت به امام زمان(علیه السلام) است. از فوائد خواندن این دعا دفع بلا از حضرت و نزول برکات و عنایات الهی بر ایشان و همچنین تعجیل در فرجشان است. امامان(علیهم السلام) گاهی از یک فرد عادی می خواستند که در زیارت بر سلامتی ایشان دعا کنند[2]. حضرت علی(علیه السلام) می فرمودند که دعای هیچ فردی را کوچک نشمارید. حتی اگر دعای یک یهودی باشد.[3]

همچنین این دعا برای دعا کننده آثار و برکات فراوانی دارد که مهمترین آن افزایش محبت و معرفت به آن جناب و عنایت ویژه حضرت مهدی(علیه السلام) به اوست. ایشان همچنین در حق دعا کننده دعا می فرماید. در ادامه بخش هایی کوتاه از شرح فرازهای دعا را مرور می کنیم.[4]

 

اللهم

معنای شروع کار با نام خدا این نیست که خصوص لفظ «بسم الله» ذکر شود. بلکه هر چه سبب یاد خدا شود کافی است. لفظ «اللهم» نیز برای نام و یاد خدا کفایت می کند. برخی از ادعیه نیز به جای لفظ «بسم الله» با تحمید و تسبیح و تکبیر پروردگار شروع می شود ولی این مطلب دلالت ندارد که ما در خواندن این ادعیه نمی توانیم با «بسم الله» شروع کنیم بلکه می توانیم «بسم الله» را به قصد رجاء و ثواب بگوییم.

اگرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس الله نیازمندند و باید دائما فیض الهی بر ایشان نازل شود. صلوات در واقع ادب ما را می رساند و الا ما که از خودمان چیزی نداریم، بلکه از خداوند مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید و همین عرض ادب برای ما تقرب است


کُن لولیّک

کلمه “کن” به معنای (باش) و بیانگر درخواست های ما از خداوند متعال است. در این دعا از خداوند متعال می خواهیم که برای اماممان ولی، حافظ، قائد و ناصر و …. باشد. و به این ترتیب انواع خیرات و برکات را برای حضرت حجت می خواهیم. یکی از حکمت های این درخواست این است که این برکات شامل حال ما نیز می شود. لقب «ولی الله» از القابی است که درباره امام عصر(علیه السلام) وارد شده است. در روایت آمده است که وقتی 313 نفر از یاران حضرت گرداگرد ایشان جمع می شوند. ندا می رسد که: ای ولی الله! برخیز و دشمنان خدا را بکش.[5]

 

الحجّة بن الحسن

یکی از القاب مشهور حضرت مهدی(علیه السلام) “حجت” و “حجت الله” است. البته همه ائمه(علیهم السلام) در این لقب شریکند ولی هر جا این لفظ بی قرینه ذکر شود منظور امام دوازدهم است. از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند که اگر نام بردن از جانشین امام حسن عسگری(علیه السلام) جایز(حلال) نیست، پس چگونه از ایشان یاد کنیم: امام هادی(علیه السلام) پاسخ دادند: بگویید حجت آل محمد(علیهم السلام).

همچنین رسیده است که نقش انگشتری حضرت «انا حجة الله» است و یا «انا حجة الله و خالصته».[6]

 

صلواتک علیه و علی آبائه

اگرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس الله نیازمندند و باید دائما فیض الهی بر ایشان نازل شود. صلوات در واقع ادب ما را می رساند و الا ما که از خودمان چیزی نداریم، بلکه از خداوند مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید و همین عرض ادب برای ما تقرب است. [7]

 

فی هذه الساعة و فی کل ساعة

«فی هذه الساعة» در این دعا به شب قدر اشاره دارد ولی عبارت «فی کل ساعة» بیانگر وظیفه همیشگی منتظر یعنی توجه و دعای همیشگی برای امام زمان (علیه السلام) و نشانگر همت والای دعا کننده است.

 

ولیّاً

دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که ولیّ امام عصر (علیه السلام) باشد. زیرا اگر او ولایت و سرپرستی کسی را عهده دار شود، از همه بهتر و بالاتر است و او را کفایت می کند. نگاهی اجمالی به مفهوم کلماتی که در ادامه آمده است: حافظا، قائدا، ناصرا، دلیلا، عینا. نشان می دهد که پر بارترین و جامع ترین آن ها واژه “ولیّ” است. به نظر می رسد که حکمت تقدم این لفظ جامعیت آن باشد.

 

حافظاً

پروردگار متعال همیشه برای حفظ اولیای خود، از وسایل و اسبابی استفاده کرده است. به آتش فرمان داده که بر ابراهیم گلستان شود. به رود خروشان دستور داده که صندوق حامل موسی را به کاخ فرعون برساند. حضرت عیسی را به آسمان برده و برای حفظ جان اشرف مخلوقاتش به عنکبوت دستور تنیدن تار و به کبوتر فرمان لانه سازی بر دهانه غار داده است.

ولی باید توجه داشت که حفاظت الهی همیشه به صورت معجزه نیست. بلکه گاهی هم عوامل طبیعی، ابزار و زمینه حفاظت هستند. آن گونه که در حفاظت از اصحاب کهف نتابیدن مستقیم خورشید و وجود نسیم و وسعت مکان غار، از عوامل طبیعی برای سلامت اصحاب کهف بود.[8]

اگرچه خداوند متعال برای حفظ ولیّ اش قدرت دارد اما تمام انسان ها در تمام دوران ها وظیفه دارند که برای حفظ ولیّ زمان خود جان فشانی کنند. کامل ترین و بارزترین نمونه این جان فشانی ایثار امیرالمومنین(علیه السلام) در لیلة المبیت بود.

بنابراین همان راه هایی که برای حفظ و سلامتی انبیا و اولیای پیشین وجود داشته در مورد آخرین حجت الهی نیز وجود دارد، ولی همه ما نیز موظف به تلاش برای حفظ ایشان در برابر همه آسیب ها هستیم. دعا برای ایشان یکی از راه های انجام این وظیفه است.

 

قائداً و ناصراً

کسی که جلوی کاروان حرکت می کند و کاروان را به پیش می برد قائد است. دعا کننده در این فراز از خداوند می خواهد که در همه حال راهبر و رهبر امام زمان(علیه السلام) باشد و همان گونه که همه اولیای خود را در طول تاریخ به شیوه های مختلف یاری داده است. حضرت حجت(علیه السلام) را نیز یاری دهد.

دلیلاً و عیناً

ما از خداوند می خواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینه های ظهور او فراهم شود. در حقیقت روح این دعا _ که درخواست سلامتی برای امام زمان (علیه السلام) است_ در قالب الفاظ مختلفی بیان می شود. واژه “عین” هم هر چند معانی مختلفی دارد در این دعا به معنای نگهبان و ناظر آمده است.

 

حتّی تسکنه أرضک طوعاً

دعا کننده از خداوند می خواهد که عمر توام با سلامتی امام عصر(علیه السلام) تا آن جا طولانی شود که روزگار ظهور و سکونت آن حضرت بر زمین در حال اطاعت مردم فرا رسد و پس از آن که مردم از اطاعتش سر باز می زدند، با میل و رغبت به اطاعتش در آیند. این عبارت از دعا می رساند که دعا کننده سلامتی حضرت را در تمام لحظات غیبت و ظهور می طلبد.

واژه “حتی” هر چند غایت کلام را نشان می دهد اما داخل در بخش ابتدایی دعا است. دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که اهل زمین را برای آن حضرت رام و فرمان بردار قرار دهد. چنان که در تاویل این آیه شریفه: «لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهاً[9]» آمده است:

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که امام مهدی(علیه السلام) قیام کند، زمینی باقی نمی ماند مگر آن که گلبانگ توحید و شهادت به رسالت پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آن شنیده می شود.[10]

همان راه هایی که برای حفظ و سلامتی انبیا و اولیای پیشین وجود داشته در مورد آخرین حجت الهی نیز وجود دارد، ولی همه ما نیز موظف به تلاش برای حفظ ایشان در برابر همه آسیب ها هستیم. دعا برای ایشان یکی از راه های انجام این وظیفه است
در این عصر امام مهدی(علیه السلام) بر روی زمین مستقر هستند ولی به علت اطاعت نکردن مردم از ایشان، در محل های مختلفی به سر می برند. از آن جا که این نوع زندگی توام با آرامش و استقرار نیست، «سکونت» محسوب نمی شود و مصداق “تسکنه” نیست.

 

و تمتّعه فیها طویلاً

این فراز از دعا آرزوی طول بقا برای حکومت آن موعود جهانی است. دعا کننده بعد از درخواست ظهور، حکومت طولانی امام عصر(علیه السلام) را تقاضا می کند. با توجه به این که این دعای شریف از ناحیه امامان معصوم(علیهم السلام) صادر شده است و در طول تاریخ انسان های مومن و متقی بارها و بارها آن را زمزمه کرده اند. پروردگار متعال نیز دعای ایشان را مستجاب می کند و قطعا حکومتی که ایشان تشکیل می دهد طولانی است.

 

دعای سیاسی اجتماعی عصر غیبت

دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) یک دعای سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. واژه ای مانند «ولیّ» و عبارت «حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا» بیانگر پیام های سیاسی و اجتماعی هستند. منتظران ایشان فراتر از دعا برای حضرت سعی می کنند با اصلاح خود و جامعه، زمینه را برای رغبت و میل عمومی به ولیّ خدا فراهم آورند.

 

 

پی نوشت:

[1] . شرح دعای سلامتی، محسن قرائتی، به کوشش حسن سلم آبادی، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، 1393

برگرفته از: آیت بصیرت، حسن شفیعی، ص 107

[2] . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 537

[3] . بحارالانوار، ج 90، ص 294

[4] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: شرح دعای سلامتی ص40 تا ص 92

[5] كفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص: 267

[6] . نجم الثاقب، طبرسی نوری، ص 68

[7] شرح دعای سلامتی، ص 53، برگرفته از:توصیه ها، پرسش ها، پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ص 78.

[8] .سوره کهف، آیه 17.

[9] . سوره آل عمران، آیه 83.

[10] . تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 362

 

 نظر دهید »

چرا خداوند جسم نيست؟

29 مرداد 1394 توسط طلبۀ کوچک

درباره عدم رؤيت حضرت حق، خداوند متعال در آيه ديگري از قرآن كريم خطاب به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:

 ” لن تراني يا موسي “

موسي! هرگز مرا نخواهي ديد


یکی از سوالات مطرح در علم کلام اینکه چرا خداوند جسم نيست؟


پاسخ:

اين سؤال را مي توان از راه هاي مختلف جواب گفت:

همچنان كه مي دانيد جسم قابل قسمت است: از طول، عرض يا ارتفاع; اگر ما نتوانيم يك شي را از ابعاد سه گانه قسمت كنيم و يا حتي قسمت كردن آن را تصور كنيم، از نظر برهان عقلي، آن شيء باز قابل تقسيم به اجزاي كوچك تري مي باشد.

«اگر خدا جسم مي بود، داراي امتداد بود و ناگزير تقسيم مي پذيرفت; در حالي كه قابليت تقسيم پذيري بر دو گونه متصور است كه هر دو در مورد خداوند مستلزم محال مي باشد:

 

صورت اوّل اين است كه خدا از اجزاي جسماني تركيب يافته باشد، به طوري كه از تقسيم او چند جزء جسماني مستقل پديد آيد. از آن جا كه گفتيم خداوند مركب نيست، پس اين تقسيم باطل و محال خواهد بود.

 

صورت ديگر اين است كه خدا يك جسم بسيط باشد، در اين صورت اشكال تركيب بر او وارد نشده و مانعي در تقسيم او نخواهد بود. اگر اين گونه فرض شود بايد با تقسيم اين جسم بسيط دو تا نصف خدا به وجود آيد كه هر دو واجب الوجود باشند كه در اين صورت نيز اشكالات متعدد پيش آمده و مستلزم محال خواهد بود».[1]

 

پس خداوندي كه خالق اجسام و غير اجسام بلكه موجودات كيهان است، نمي تواند جسم باشد، زيرا لازمه جسم بودن، مكان داشتن و لازمه مكان داشتن، محدود بودن است و,موجود محدود و نيازمند نمي تواند واجب الوجود بالذات باشد چرا كه خود احتياج به موجود برتري دارد تا نياز او را برآورد و در واقع واجب الوجود بالذات نخواهد بود از اين رو خداوند نمي تواند محدود به مكان باشد.

 

دليل ديگر: «اگر واجب تعالي داراي اجزا باشد، اجزا در موجود شدن مقدم بر واجب الوجودند (چون تا جزء نباشد، كل به وجود نخواهد آمد) بر اين پايه ،واجب در براي وجود يافتن متوقف بر وجود اجزاء خود است . (از باب ضرورت تقدم جزء بر كل در وجود)، و توقف داشتن كل در وجود خود بر جزء و سابق بودن جزء بر واجب و توقف داشتن واجب بر غير خود، با فرض واجب الوجود بودن محال است.»[2]

 

تعبيرهايي كا در قرآن براي خداوند شده و در ظاهر معناي جسماني و طبيعي را مي رساند ، چگونه معنا كنيم كه با ساحت قدسي خداوند سازگار باشد؟

در چنين مواردي، اولين كاري كه بايد بكنيم اين است كه خداوند را منزه از نقايص جسماني و طبيعي دانسته و چيزي را مانند او ندانيم .براي نمونه در قرآن چنين آمده (وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ) كه معناي ظاهري آن اين است پروردگارت و فرشته ها صف به صف آيند .

وچون خداوند جسم نيست كه براي او آمدن و رفتن معنا پيداكند و اسا سا وجود او نا محدود مي باشد و در همه جا حضور دار و غايب نيست تا گفته شود او آمد از اين رو در معناي اين آيه تصرف مي شود و گفته مي شود : امر و فرمان خدا بيايد ،يا گفته مي شود: عذاب خدا بيايد، يا: حكم خدا به همراه فرشتگان صف به صف بيايند .كه كنايه اي باشد از اين معنا كه:

ملائكه گرداگرد حاضران را در محشر مي گيرند و آماده اجراي فرمان الهي اند. اين ترسيمي است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانايي انسان بر فرار از چنگال عدالت.

 

تعبير به جاء ربك (پروردگار تو آمد) كنايه از فرا رسيدن فرمان خدا براي رسيدگي به حساب خلايق است يا اين كه منظور عظمت و نشانه هاي خداوند است و يا منظور از ظهور پروردگار، ظهور معرفت او در آن روز است به گونه اي كه جاي انكار بر هيچ كس باقي نماند: گويي همه با چشم، ذات بي مثالش را مشاهده مي كنند.

 

به هر حال، مسلم است كه آمدن خداوند به معني حقيقي كلمه كه لازمه آن جسم بودن و انتقال در مكان است معنا ندارد، چرا كه او از جسم و خواص جسم مبرا است.
همين معني با صراحت در حديثي از امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ نقل شده است و شاهد اين تفسير، آيه 33 سوره نحل است كه مي فرمايد: (هل ينظرون الا ان تاتيهم الملائكه او يأتي امر ربك) آيا آن ها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان به سراغشان بيايند و يا امر پروردگارت فرا رسد.[3]

 

با توجه به پيراسته بودن ذات خداوند از نقايص جسماني و طبيعي و بي حد و مرز بودن و صفات نامحدود كمال داشتن حضرت حق، بايد گفت كه چنين تعبيراتي را بدون حمل بر معناي كنايي، بايد از ساحت مقدس خداوند سبحان دور دانست.

 

باز براي نمونه خداوند سبحان فرموده است: چشم ها او را نمي بيند، ولي او چشم ها را مي بيند (لا تدركه الابصار وهو يدرك الابصار وهو لطيف الخبير)[4]

اين آيه با صراحت مي گويد كه چشم ها هرگز خدا را درك نمي كنند و نمي بينند، ولي او همه چشم ها را درك مي كند و مي بيند. او خالق موجودات لطيف است و نسبت به بندگان لطيف و مهربان مي باشد. او از همه چيز
آگاه است: «وهوالطيف الخبير». به اين ترتيب، آيه فوق هر گونه امكان رؤيت در مورد خداوند را - چه در اين جهان و چه در جهان – با چشم جسماني ، نفي مي كند.»[5]

 

درباره عدم رؤيت حضرت حق، خداوند متعال در آيه ديگري از قرآن كريم خطاب به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: (لن تراني يا موسي)موسي! هرگز مرا نخواهي ديد. البته اين معنا با تعبير لقاء الله كه در قرآن كريم و ادعيه به كار رفته، و يا حتي با تعبير رؤيت كه در فرمايشات ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده هيچ گونه منافاتي ندارد، حضرت علي فرمودند: خداوند با چشم سر قابل رؤيت نيست اما با چشم دل مي توان او را ديد.

 

چنان كه خود آن حضرت مي فرمايد: (ما رأيت الله شيئا الا وقد رأيت الله قبله وبعده ومعه)هيچ چيزي را نديدم مگر آن كه خداوند را قبل از آن و بعد از آن و در كنار آن مشاهده كردم.
بنابراين، منظور ديدن خدا با چشم دل و لقاي حضوري و شهود قلبي است كه به مراتب قوي تر و يقيني تر از ديدن ظاهري است.»[6]

 

بنابراين، آن چه كه در قرآن و احاديث وارده از ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ ، دلالت بر جسم بودن خداوند داشته باشد، معني كنايي دارد.

 

 

پينوشت ها:

[1] . غرويان، محسن، آموزش عقايد، ج 1، ص 183.
[2] . نهاية الحكمه، مرحله 12، فصل 4، ص 275.
[3] . تفسير نمونه، ج 26، ص 470 - 471.
[4] . انعام/103.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج 4، ص 223.
[6]. غرويان، محسن، آموزش عقايد، ج 1، ص 184.

 

 



 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

معبری به آسمان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پایِ منبرِ عمار ولایت ؛ آقای پناهیان
  • دلنوشته
  • دلنوشته
  • درس اخلاق
  • طلبگی
  • حجاب
  • اخبار حوزه
    • اخبار پژوهشی
  • توصیه های مقام معظم رهبری
  • مناسبتی
  • مقالات علمی
  • منتظران ظهور
  • خانه

آرشیوها

  • مهر 1395 (2)
  • شهریور 1395 (4)
  • مرداد 1394 (6)
  • مرداد 1393 (1)
  • تیر 1393 (3)
  • خرداد 1393 (2)
  • بهمن 1392 (1)
  • دی 1392 (2)
  • آذر 1392 (6)
  • آبان 1392 (3)
  • مهر 1392 (5)
  • شهریور 1392 (2)
  • بیشتر...

آمار

  • امروز: 2
  • دیروز: 4
  • 7 روز قبل: 8
  • 1 ماه قبل: 279
  • کل بازدیدها: 119901

اوقات شرعی

آیه قرآن
حدیث موضوعی

کد برای وبلاگ، کد آهنگ وبلاگ، کد قالب وبلاگ بلاگفاکد مداحی برای وبلاگ، کد نوحه برای وبلاگ، کد مولودی برای وبلاگحب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل

کد ذکر ایام هفته
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • معبری به آسمان

    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس